loading...
سنجش و ارزشیابی تحصیلی
salar بازدید : 166 یکشنبه 18 اسفند 1392 نظرات (0)

شاگردی از استادش پرسید:عشق چیست؟

استاد در جواب گفت: به گندم زار برو و پربارترین خوشه را بیاور.اما هنگام عبور از گندم زار به یاد داشته باش که نمیتوانی برگردی...

شاگرد به گندم زار رفت و پس از مدتی طولانی برگشت.

استاد پرسید:چه اوردی؟

شاگرد با حسرت جواب داد:هیچ.هر چه جلوتر رفتم خوشه های پربارتری میدیدم و به امید پیدا کردن پرپشت ترین تا انتهای گندم زاز رفتم....

استاد گفت:عشق یعنی همین...

شاگرد پرسید:پس ازدواج چیست؟

استاد گفت:به جنگل برو و بلندترین درخت را بیاور اما با یاد داشته باش که باز هم نمیتوانی به عقب برگردی..

شاگرد پس از مدت کوتاهی برگشت با یک درخت...

استاد پرسید:چه شد؟او در جواب گفت:به جنگل رفتم و اولین درختی را که دیدم انتخاب کردم.ترسیدم که اگر جلوتر روم باز هم دست خالی برگردم...

استاد گفت:ازدواج هم یعنی همین..

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 54
  • کل نظرات : 17
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 266
  • آی پی امروز : 14
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 16
  • باردید دیروز : 3
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 93
  • بازدید ماه : 217
  • بازدید سال : 2,001
  • بازدید کلی : 40,766